اما جالب است بدانید که یکی از استفادههای مهم شاهنامه در قرنهای گذشته مربوط به مراسم نقالی و پردهخوانی بوده است. شاید اگر این مراسم وجود نمیداشتند، امروز شاهنامه اینقدر نزد مردم عادی شناختهشده نبود.
اما اصلاً نقالی و پردهخوانی چیست و این دو چه تفاوتهایی با هم دارند؟
نقالی یا داستانگویی را میتوان نمایشی تکنفره دانست که در آن نقال داستانی معمولاً حماسی-تاریخی را به شیوهای جذاب و با حرکت دست، پا، صورت و تغییر مدام صدا روایت میکند.
او در این زمینه از ایجاد وقفه در نقل داستان، کشدادن موضوع، بالا و پایین آوردن و لرزاندن صدا، زدن دستها به هم و کوبیدن پا بر زمین استفاده میکند تا شنونده را به هیجان بیاورد و وارد داستان کند و در حالت تعلیق نگه دارد.
در پردهخوانی نیز از همۀ این حرکات و امکانات استفاده میشود و علاوه بر آن در روایت داستان از تصاویر نقاشیشده بر پرده کمک گرفته میشود. به همین دلیل شاید بتوان پردهخوانی را شکل پیشرفتهتر نقالی دانست.
پردۀ مورد استفاده در پردهخوانی پارچهای از جنس متقال یا کرباس است که معمولاً ابعادی 150 در 300 سانتیمتری دارد. گاهی در روی هر یک از این پردهها چندین داستان در کنار هم به تصویر درمیآید. مراسم پردهخوانی عموماً در قهوهخانهها که محل تجمع و پاتوق مردم بوده، برپا میشده و نقاشیهای کشیدهشده بر این پردهها به نقاشیهای قهوهخانهای معروف هستند.
جالب است بدانید که در شبهای دراز زمستان کار نقالی بیش از همیشه رواج و شاهنامه بیش از هر اثر دیگری طرفدار داشت. نقال شاهنامهخوان معمولاً داستان را بهشکل نثر روایت میکرد و در لابهلای داستان بخشهایی از داستان را نیز به نظم میخواند.
شاهنامه بهخاطر شکل داستانگونهای که دارد، از قدیمالایام از این ظرفیت برخوردار بوده که توسط شخصی به اسم نقال یا پردهخوان برای مردم خوانده شود و آنها را در پیچ و خمهای پرکشش داستانی با خود همراه کند.
البته بعدها پردهخوانی گسترش پیدا کرد و در حوزههای دینی مثل روایت ماجرای عاشورا و... نیز مورد استفاده قرار گرفت. بعضیها پردهخوانی را که یکی از هنرهای سنتی ایرانیان است، مادر هنر تعزیه میدانند.
در سالهای گذشته و بهخصوص با پیشرفت تکنولوژی و حضور پررنگ رسانههای دیداری و شنیداری مثل تلویزیون، رادیو، اینترنت و... پردهخوانی و نقالی بیش از همیشه مظلوم واقع شده و بعید نیست اگر همینطور پیش برود، تنها خاطرهای از آن در یادها و کتابها باقی بماند. هرچه باشد، یکی از دلایل استقبال مردم از پردهخوانی و نقالی، ابعاد سرگرمکنندۀ آن بود که حالا جای خود را به دیگر رسانهها داده است.
در این صورت علاوه بر یک انقراض هنری، یک افسوس ادبی نیز خواهیم داشت برای این که شاهنامه یکی از رسانههای مهم خود را در بین مردم عادی از دست میدهد. پردهخوانی و نقالی تا امروز با صدای گرم و رسای نقالان و پردهخوانان قصههای زیبای شاهنامه را به گوش مردم حتی بیسواد میرساند.
در روزگاری که مردم باسواد نیز به دلایل مختلف کمتر سراغ مطالعه میروند، هنری مثل نقالی و پردهخوانی میتواند رابطۀ آنها را با گنجینههای ارزشمند ادبی مثل شاهنامه حفظ کند.